جدول جو
جدول جو

معنی باریک کار - جستجوی لغت در جدول جو

باریک کار
آنکه در کار خود دقت دارد. ماهر. چربدست. استاد. کسی که کارهای ظریف و دقیق کند. صنع درزی یا باریک کار. صنعالیدین (ص یا ص ی د یا صنیعالیدین، مرد چربدست باریک کار ماهر در پیشۀ خود. صناع الیدین، ماهر باریک کار چربدست، در پیشه و کار خود. صنیعالیدین، چربدست و ماهر در پیشۀ خود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ مَ)
آنکه میانی لاغر دارد. باریک میان متناسب اندام. نازک میان.
لغت نامه دهخدا
آنکه ران باریک دارد: قعواء، زنی باریک ران، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
آنکه فکر ظریف دارد، باذکاوت، بصیر، بافراست، (دمزن)، دارای قوه مدرکۀ نافذ و دقیق، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آنکه ساق باریک دارد، دارای ساق باریک، احمش، (تاج المصادر بیهقی)، حمش، (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) : صیادی سگی معلم داشت ازین پهن بری، باریک ساقی، (سندبادنامه ص 200)، لاغری:
آن چنان کز حجاب تاریکی
کس نبیند دراز و باریکی،
نظامی،
ای ز باریکی میانت همچو مویی در کمر
غنچه از رشک دهانت میخورد خون جگر،
(نصاب الصبیان)،
ز باریکی و سستی هر دو پایم
تو گویی پای من پای تنندوست،
آغاجی
لغت نامه دهخدا
(فِ)
آنکه اندیشۀ لطیف دارد. آنکه فکری دقیق دارد
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ نَنْ دَ / دِ)
سخت گیر. کسی که در کارها بسیار خرده گیرد: مرد (بوالحسن عراقی) دبیر سخت بدخو بود و باریک گیر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 549). و چنان گفتند که زنان او را دارو دادند که زن مطربۀ مرغزی را بزنی کرده و مردی سخت بدخو بود و باریک گیر. (ایضاً ص 549) ، بمعنی تمییز کردن و تفرقه نمودن میان دو چیز باشد. (برهان) (جهانگیری). تمییز و تفرقه. (غیاث) (جهانگیری) (دمزن). بمعنی تفرقه کردن میان دو چیز. (انجمن آرا) (آنندراج). بمعنی تمییز و تفرقه در نسخۀ دیگر دیده نشده. (انجمن آرا). فرق کردن. (سروری). و در جهانگیری به معنی تمیز و تفرقه گفته چنانکه گذشت در نسخۀ دیگر دیده نشده. (رشیدی). فرق و تمیز. (شعوری ج 1 ورق 165). فرق کردن باشد چنانکه کمال الدین اسماعیل گفته است:
کسی که دست چپ از دست راست داند باز
به اختیار ز مقصود خود نماند باز.
(از انجمن آرا) (آنندراج) (معیار جمالی).
، بمعنی بازماندن وواماندن. بمعنی نارسیده هم هست. (برهان) (آنندراج) (دمزن). واماندن و نارسیدن. (سروری) (شعوری ج 1 ورق 165).
لغت نامه دهخدا
یک نوع نانی است که با آرد برنج و دراز وبشکل تقریباً بیضی درست می کنند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رجوع به باریک نا شود
لغت نامه دهخدا
(شِ / شَ کَ فَ دَ / دِ)
لطیف اندیش، نکته سنج، (ربنجنی: لطیف)
لغت نامه دهخدا
پارچه یا فرشی که تارهای ظریف دارد، فش، فشوش، گلیم درشت باریک تار، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
چاریک کارنده. چهاریک کار. زارع که از حاصل چهاریک برمیدارد. دهقانی که طبق معمول بعضی از مناطق کشاورزی ایران از بذری که میکارد چهاریک سهم برمیدارد
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام قصبه ای است از توابع کابل. (برهان ذیل معنی چاریک) (آنندراج در معنی چاریک)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
ضيّق الأفق
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
Narrowminded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
d'esprit étroit
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
心胸狭窄的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
সংকীর্ণমনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
узколобый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
engstirnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
вузькомислений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
تنگ نظر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
dar görüşlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
mtazamo finyu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
de mente estreita
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
좁은 사고의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
狭量な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
צַר-רָאוֹת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
संकुचित मानसिकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
wąskoumysłowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
ความคิดแคบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
bekrompen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
de mente estrecha
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
di mentalità ristretta
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باریک نظر
تصویر باریک نظر
berpikiran sempit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی